ارزیابی متوازن در حسابداری

با توسعه شرکتها بتدريج مديريت از مالکيت جدا مي شود و بحث مسئوليت پاسخگويي به وجود مي آيد، بدين معني که مديران در برابر مالکان بايد پاسخگو باشند. با تمايز مالکان از مديران و توجه به اينکه مالکان آگاهي کمي از مسائل مالي دارند و به اطلاعات گزارش شده از سوي مديريت متکي هستند آنان به ارزيابي عملکرد مديريت نياز دارند و در اين ارزيابي ناچار به استفاده از اندازه گيري مي باشند (مثالي در ادبيات مديريت وجود دارد که اگر کسي نتواند چيزي را اندازه بگيرد نمي تواند آن را اداره کند)، اما اگر اين اندازه گيري تنها متکي بر ارقام و اطلاعات مالي باشد نمي تواند مبناي صحيحي براي قضاوت و تصميم گيري پديد آورد. يک دليل اين امر اين است که مديران مسئول گزارش ارقام و اطلاعات مالي هستند و ممکن است اطلاعات گزارش شده انعکاسي از عملکرد واقعي شرکت نباشد. البته اگر مديران اطلاعات مالي را به طور واقعي و صحيح هم گزارش کرده باشند تنها اتکا به اين اطلاعات در ارزيابي عملکرد مديران کافي نيست. براي درک بيشتر موضوع فرض کنيد شرکتي در دو سال متوالي داراي سود يکساني باشد، اما در سال دوم اقداماتي در جهت جلب بيشتر رضايت مشتريان انجام داده يا اقدام به برگزاري دوره هاي آموزشي جهت افزايش مهارت و تخصص کارکنان کرده است. افزايش رضايت مشتريان نشانه فروش بيشتر و به دنبال آن کسب سود بيشتر درآينده است و از طرف ديگر افزايش مهارت و تخصص کارکنان موجب افزايش کارايي و بهره وري خواهد شد. اما اگر بخواهيم تنها از بعد مالي عملکرد شرکت را اندازه بگيريم شرکت در هر دو دوره عملکرد يکساني داشته ولي واقعيت اين است که شرکت در سال دوم عملکرد بهتري داشته است. ارزيابي متوازن، عملکرد سازمان را از چهار ديدگاه کليدي (شکل 2) اندازه گيري مي کند:
* مالي،
* مشتري،
* رويه هاي داخلي شرکت،
* آموزش و رشد.
هر ديدگاه دو تا پنج معيار خواهد داشت که اين معيارها بايد بعد از استقرار استراتژي تنظيم شوند.
بنابراين ارزيابي متوازن، عملکرد سازمان را هم از بعد مالي و هم از بعد غيرمالي اندازه گيري مي کند.
ارزيابي متوازن به وسيله کاپلان و نورتون (Robert Kaplan & David Norton) به منظور تبديل چشم انداز6 و استراتژي7 به هدفها8 ارائه شد. استراتژي، چگونگي انطباق ظرفيتهاي يک سازمان با فرصتهاي موجود در بازار به منظور تحقق بخشيدن به هدفهاي کل سازمان را تبيين مي کند. بنابراين مقصود از اجراي استراتژي، دستيابي به هدفهاي از پيش تعيين شده است. ارزيابي متوازن با تمرکز بر روي اندازه گيري عملکرد و تطابق آن با استراتژي، نقش مهمي را در پيشرفت سازمان ارائه مي دهد. اين نواوري تفکر بسياري از مديران را نسبت به نحوه مديريت سازمانها تغيير داد. اکنون آنها استراتژي را با دقت بيشتر و با صراحت ارائه مي کنند و سازمان را به عنوان مجموعه اي يکپارچه و متناسب از فعاليتها مي دانند و استراتژي را با دستگاه اندازه گيري عملکرد مرتبط مي شناسند.
ارزيابي متوازن رويکردي است که با اندازه گيري واقعي عملکرد (هم از بعد مالي و هم از بعد غيرمالي) و مقايسه آن با هدفهاي از پيش تعيين شده به ما نشان مي دهد تا چه حد استراتژيهاي برگزيده شده ما را به سمت هدفهاي شرکت گرايش داده است و استراتژيهاي مقدم و در اولويت را براي رسيدن به هدفهاي از پيش تعيين شده به ما معرفي مي کند و حتي چارچوبي را جهت اجراي استراتژيهاي سازمان فراهم مي آورد. در واقع ارزيابي متوازن ابزار مديريت جهت دستيابي به هدفهاست. تحقيقات نشان داده است که سازمانهايي که از سيستمهاي طراحي شده مناسبي در زمينه اندازه گيري عملکرد استفاده مي کنند بهتر مي توانند آن را مديريت کنند لذا احتمال موفقيت بيشتري دارند. اگر ارزيابي متوازن به درستي اجرا شود چارچوب مديريتي دقيقي ارائه مي دهد که مديران را در رديابي عوامل متعددي که بر عملکرد تاثير مي گذارند ياري مي رساند. برگ نمره9 مجموعه اي از اطلاعات خام10 است که در آن اهداف درازمدت، معيارها، اهداف کوتاهمدت و ابداعات هر يک از ديدگاهها درج شده است و به مدير در فهم عملکرد کمک مي کند. معيارها مديران را در متوازن ساختن عملکرد حال و آينده ياري مي دهند. اندازه گيريهاي مالي نوعاً متغيرهاي گذشته نگر هستند که عملکرد گذشته مدير را منعکس مي کنند. از سوي ديگر هزينه هاي آموزش نمونه اي از شاخصهاي آينده نگر است که بر رضايت مشتري و بقاي شرکت تاثير مي گذارد. لذا ارزيابي متوازن با اندازه گيري عملکرد غيرمالي (رضايت مشتريان) باعث تغيير و بهبود در مديريت شده و مبنايي براي تصميم گيري به وجود مي آورد. در واقع ارزيابي متوازن چراغ روشني در هدايت شرکت به سوي سوداوري بيشتر با همان راه و امکانات قبلي ولي براساس هزينه يابي برمبناي فعاليت و ارائه صحيح هزينه هاي شرکت است.
مالکان، مديران وظيفه اجراي استراتژي را به مديران مي سپرند، اما توجه اصلي آنها به دست آوردن سود کافي از سرمايه گذاري شان است. ارزش افزوده اقتصادي، همان طور که در ادامه بحث خواهد شد بيان مي کند که آيا مديران معيارهاي برگ نمره را بدرستي موازنه کرده اند؟ به گفته کاپلان ايجاد ارزش افزوده اقتصادي نتيجه ايده آل استراتژي موفق است و عبارت است از تلاش براي انجام.  آموزشگاه حسابداري