حسابداری مدیریت استراتژیکی در بازنگری

در مقاله ي اخير، لانگ فيلد اسميت، پاسخ اين سؤال را جستجو کرده اند: تا چه اندازه SMA از زماني که اين واژه در متن به وسيله ي سايموندز در سال 1981 به وجود آمده بود، پيشرفت کرده است؟ اين مقاله، يک متن گسترده اي به صورت نتيجه اي از بررسي لانگ فيلد اسميت در آنچه که SMA در بر دارد، بررسي مي کند که شامل علاقه به چنين توسعه هايي مي باشد.
SMA به طور گسترده اي پذيرفته نشده است و بي ارتباط با اين نکته نمي باشد که با يک دامنه ي گسترده اي از روش ها مشخص شده است يا به روش هاي خاصي محدود شده است. اصطلاح SMA نه به خاطر گستردگي فعلي و نه به خاطر درک در عمل يا در ميان برخي از محققان ادامه دارد. شواهدي وجود دارد که روش هاي ويژه ي SMA مانند هزينه يابي بر اساس فعاليت ممکن است به طور کلي در زمان قبلي دربر داشته باشد اما اين موارد هم اکنون رو به انحطاط مي باشند. احتمالاً اينطور مي باشد که بررسي هاي بيشتر در مقدار جذب SMA ناگهان با گزارش يک افزايش در مورد قبول SMA شروع مي شود. همانطور که لانگ فيلد اسميت بيان مي کند: بعد از بيست و پنج سال، ادامه بر اين بحث مشکل مي باشد که روزهاي اوليه براي SMA مي باشد که يک حسابداري ديرتر از موعد مقرر وجود دارد.
قسمت اصلي مقاله با بررسي هاي جان شانک مشخص شده است، کسي که لانگ فيلد اسميت را به صورت « در ميان بيشترين اختصاص هاي توسعه SMA» تعريف ميک ند. همراه با اکثريت معاصران آمريکاي شمالي اش، شانک از اصطلاح SMA استفاده نکرد، چيزي که لانگ فيلد اسميت تصديق مي کند. با اين وجود، در بررسي اش، تقريباً ويژگي مديريت هزينه ي استراتژيکي شانک همراه با داشتن کيفيت روش SMA وجود دارد.
اين بررسي را قبلا روزلندر پيشنهاد کرده بود (1995) اگرچه متعاقباً در مقاله بعدي هارت در سال 2003 آن را کنار گذاشت. روزلندر و هارت به دنبال استفاده از اصطلاح SMA براي آن دسته از توسعه هايي بود که حسابداري مديريتي و ديدگاه هاي مديريت بازاريابي را ترکيب کنند، چيزي که روزلندر و هارت بر اين باور بودند که موردي براي مديريت هزينه ي استراتژيکي بي ارتباط با تاکيد بر نظريه ي استراتژي رقابتي پورتريان نمي باشد.  آموزشگاه حسابداري
شانک (2007) از اواسط دهه ي 1980 به ياد آورد که او به طور قابل ملاحظه اي درباره ي تصورات براي روش هاي حسابداري مديريت جديد نسل سوم برانگيخته شده بود که به صورت مديريت هزينه ي استراتژيکي در سال 1989 در مجله مقاله ي تحقيقاتي حسابداري مديريت معرفي شد. او و رابين کوپر آماده براي گفتگو در مورد قابليت هاي مديريت هزينه ي استراتژيکي و هزينه يابي بر اساس فعاليت به صورت آشکارسازي واقعي روش حسابداري استراتژيکي جديد (مديريت) بودند.
لانگ فيلد اسميت در تشخيص هزينه يابي بر اساس فعاليت به عنوان قسمتي از فهرست اصلي SMA قاطع مي باشد، يک بررسي که در بخش بعدي مورد بحث قرار خواهد گرفت. در متن مبتني بر گذشته، شانک، يک عدم هماهنگي در طول دهه ي 1990 را بين يک مدرک بسيار جالب در ميان فرهيختگان، مشاوران و وکيلان ارشد براي توسعه ها در حسابداري استراتژيکي مانند مديريت هزينه ي استراتژيکي و تاثير محدودش تعريف ميکند. در حاليکه کوپر با خود فکر مي کرد که تاثير محدود توسعه هاي جديد مانند اين موارد ممکن است به عنوان نتايج برخي از عدم موفقيت ها در ميان تعداد زيادي از وکلا باشد، شانک بر اين باور بود که مديريت هزينه ي استراتژيکي و ابتکارهاي مشابه موفقيت آميز مي باشند. با اين وجود، تا زمان وفاتش، شانک تشخيص داده بود که بدون در نظر گرفتن قابليت هايش، توسعه هاي حسابداري استراتژيکي به طور باورنکردني، يک نوع غالب شدن بر شرايط بود که حرفه ي حسابداري گسترده به طور قابل ملاحظه اي، موضوع بررسي دقيق در مجموعه اي از رسوايي هاي تجاري چشمگير بود که در يک گرايش جايگزين يافته براي مقررات نتيجه گيري شده بود.
لانگ فيلد اسميت به پيشنهاد شانک توجه کرد که همه ي موارد شايد از بين نرفته باشند. با اين وجود، برخي شواهد استفاده از روش هاي SMA به وسيله افرادي که در خارج از حوزه ي مالي و حسابداري کار مي کنند، وجود داشت. شادو کارمند حسابداري که CFO را گزارش نداد.) بررسي هاي خودش باعث حمايت از اين موقعيت شد که منجر به اين نتيجه گيري گرديد که SMA تاثيري را ايجاد کرده است «نه به روشي که به وسيله ي موسسان SMA پيش بيني شده بود» دوباره با نتيجه گيري در يک دامنه ي وسيعي از توسعه هاي SMA، لانگ فيلد اسميت با خلاصه اي شروع مي شود که حوزه ي عملي گسترده اي از مديريت را وارد کرده است. توجه خاصي به هزينه يابي بر اساس فعاليت بعد از کوپر و کاپلان پرداخته شده است که شامل اجراي آنها نمي باشد. با اين وجود، برخي از اصطلاحات هزينه يابي بر اساس فعاليت مانند فعاليت ها و گردانندگان هزينه، يک ويژگي زبان تجاري معاصر شده اند. فقدان آشکار مالکيت SMA به وسيله ي حسابداران مديريتي در سازمان ها به روش مثبتي بررسي مي شود. متعاقباً، به جاي اجراي بررسي هاي بيشتر در ميان حسابداران مديريتي در شناخت روش هاي SMA يا بررسي هايشان در مورد ارزش ها، محققان ممکن است بررسي چگونگي برخي عقايد و روش ها را که مرتبط با SMA بوده اند را به بهترين شکل به کار برند. لانگ فيلد اسميت بررسي اش را با پيشنهاد زير نتيجه کرد:
با ارائه ي گسترش کار حسابداري مديريتي براي ديگر عملکردها در سازمان بندي، تحقيق آتي نبايد فقط بر بازده بخش هاي حسابداري توجه کند. با درک اينکه چگونه روش هاي حسابداري مديريتي باعث توجه به عوامل سازماني مي شوند و اينکه چگونه اجرا مي شوند و توسعه مي يابند، منبعي از تحقيق مورد نظر ادامه خواهد يافت.
از مدتها پيش، طرفداران SMA که درباره ي شرکت بالقوه شان در سازماندهي مثبت باقي ماند، ما به دو دليل از اين پيشنهاد استقبال مي کنيم. ابتدا، ما به جستجوي تحقيقي پرداخته ايم که بر آنچه که هاپوود و چوآ «حسابداري در عمل» طراحي کرده اند، توجه مي کند.
دوم، چون کاپلان (1986) تشخيص داد که چنين سؤال هايي با استفاده از طراحي کيفي تحقيق مانند بررسي هاي موردي يا زمينه از طريق ديدگاه هاي انعکاسي که ايجاد مي شوند به بهترين شکل دنبال مي شوند.
با اين وجود، در همان زمان، ما تعدادي از بررسي ها را درباره ي منطقي بودن داريم که بررسي لانگ فيلد اسميت بر اساس مفهوم، براي چنين روش هاي تحقيقاتي فراهم مي شود. دامنه ي فنون و روش هايي که او براي پذيرفتن به صورت تشکيل SMA آماده کرده است، بسيار مشکل ساز باقي مي ماند که توجهش بر SMA نمي باشد بلکه بر مديريت هزينه ي استراتژيکي مي باشد. همانطور که مقاله اش واضح مي باشد، اين مقاله، بررسي شانک نيز بود. اين مقاله به طور قابل ملاحظه اي در مورد موارد بازاريابي شده به وسيله ي برومويچ و بيماني مي باشد. به طور قابل ملاحظه اي، پيشنهاد مي شود که SMA در متن يک طيف گسترده اي از روش هاي مديريتي سازماني مورد نياز به وسيله ي افکار نظام مند در آنچه که SMA ممکن است اکنون در خود داشته باشد، مي باشد.