چشم اندازهای رقابتی در حسابداری مدیریت استراتژیکی

در موضوع اين مجله که به گفته هاي تامکينز و کار (1996) اختصاص داده شد، اينگونه اظهار نظر شد که هيچ تفاوتي درباره آنچه که اين اصطلاح شامل مي شود، وجود ندارد. با نگاه به گذشته ي لانگ فيلد اسميت (2008) به طور فراوان تصديق مي شود که پيشرفت هاي بسيار کمي در اين رابطه وجود داشته است. با اين وجود، امکان تعيين سه مفهوم مجزاي SMA در سي سال گذشته وجود دارد.
يک پيوند(ازدواج در بهشت)؟
اولين مفهوم SMA بر اساس تلاش هاي بسياري براي عقايد پيچيده ادغام شده از متن استراتژي در حسابداري مديريتي ايجاد شده است. يک روش درک از آنچه که اين مورد را موجب مي شود، براي بازگرداندن گونه شناسي آنتوني از برنامه ريزي و کنترل مي باشد که قوانين حسابداران مديريت را با کنترل مديريتي و فعاليت هاي کنترل عملکردي تعريف مي کند.
به دليل سهم داشتن در سطح بالاتر، فعاليت هاي «برنامه ريزي استراتژيکي»، حسابداران مديريت را الزامي مي سازد که شامل عقايد و نظري ها از متن استراتژي مي باشد. اگر در انجام چنين کاري موفقيت آميز باشد، حسابداران مديريتي ممکن است موقعيت خود را در اقدام اصلاح شده ببينند. دو عامل مهم اين ديدگاه را در SMA بنيان گذاري وي کند. ابتدا، تکامل موارد مربوط به استراتژي از اواخر دهه ي 1970 که منجر به پيدايش عقايدي شده است که طنين انداز نظارت حسابداري مديريتي، به ويژه موارد مربوط به تئوري مزيت رقابتي پورتر استراتژي مي باشد که به طور گسترده اي داراي تاثير SMA مي باشد. دوم، در اواسط دهه ي 1980، بررسي ها با توجه به چشم اندازهاي آتي روش هاي حسابداري مديريتي «نامربوط»، عواقب توجه بر بسياري از مديران در چنين ماجراهايي داشت.
تعدادي از مثال ها براي تلاش بر تاثير گذاشتن تئوري استراتژي و حسابداري مديريتي مي تواند تعريف شود، به ويژه در متون آمريکاي شمالي که ما اخيراً مشاهده کرديم، اصطلاح SMA به مقدار بسيار زيادي امتناع شده است. اثر سيمون، ديدگاه هايي را از تئوري استراتژي بررسي مي کند. در مقايسه چارچوب مديريتي هزينه استراتژيکي شانک و گاوينداراجان به طور انحصاري در اثر پورتر متکي مي باشد. پايدارترين ميراث به شکل تجزيه و تحليل زنجيره ي ارزشي مي تواند به روش تجزيه زنجيره ي ارزشي خود پورتر طرح ريزي شود که در مونوگرافي اش در سال 1985 آن را توضيح داد. با اين وجود، در کل، مديريت هزينه ي استراتژيکي، مخلوطي از حسابداري مديريتي و استراتژيکي نمي باشد که ممکن است در برخي از قسمت ها توضيح دهد که چرا عليرغم يک نشانه ي بسيار قابل ملاحظه، در توسعه در بيشتر از يک مورد در ميان بسياري از روش هايي که بين سال 1987 و 1993 مشخص شد، با شکست روبرو شد.
يک مورد مشابه ممکن است در تکرار دومين کاپلان و نورتون ابتکار کارت امتيازهاي متوازن نيز وضع شود. همان طور که يک روش معاصر براي مديريت عملکردي و گزارش آن در شکل گيري اصلي اش معرفي شد، حدود کارت امتيازهاي متوازن 1996 به صورت توسعه ي استراتژيکي تر پيشرفت کرده بود.
با داشتن روش هاي دوباره شکل گرفته در دهه ي قبلي، کاپلان به خاطر معرفي کارت امتيازهاي متوان فراهم کننده ي مديريت ارشد بر اساس «سيستم مديريت استراتژيکي جديد» خوشحال بود. با اين وجود، متاسفانه، همزمان با شانک و گاوين داجان، برخي سؤالات درباره ي پيشرفت سطح کلي افکار استراتژيکي به کار گرفته شده در اين شکل گيري خاص وجود داشت. در اين مسير، کاپلان و نورث بايد برخي روش ها را براي اصلاح موقعيت خود، به ويژه در مرعفي طرح استراتژيکي در نظر بگيرند که در پايان مقاله توضيح داده خواهد شد.  آموزشگاه حسابداري