راه ها و روش های مقابله با فرار مالیاتی
درآمد مالياتي نقش بسزايي در تأمين هزينه هاي دولت دارد و اين امکان را فراهم مي کند تا دولت در راستاي شکوفايي، رشد و رونق اقتصادي، سرمايه گذاري کند. اما تحقق اين هدف، با وجود فرار مالياتي باعث اختلال مي شود. فرار مالياتي را مي توان يکي از مظاهر فساد اقتصادي شمرد. واضح است فرار مالياتي در مبلغ کلان و سنگين و نه مبالغ ناچيز مالياتي صورت مي گيرد. اين استدلال نيز درست است که بيشتر افراد فرار از ماليات بر ثروت و ماليات بر دارايي دارند و معمولاً به منظور مصرف بيشتر، فرار ماليات صورت نمي گيرد، چون افراد ترجيح مي دهند مبالغ فرار از ماليات را پس انداز، و در چشم انداز بلند مدت استفاده کنند.
تأثير فرار مالياتي را از دو طريق مي توان مورد مطالعه قرار داد. اول اينکه فرار از ماليات به دليل عدم تحقق درآمد دولت، موجب کاهش سرمايه گذاري دولتي مي شود. بنابراين مي تواند اثر منفي بر رشد اقتصادي داشته باشد. از طرف ديگر به دليل افزايش پس اندازهاي خصوص افراد، مي تواند محرکي براي سرمايه گذاري خصوصي بوده و تأثير مثبتي بر رشد اقتصادي داشته باشد. دوره حسابداري ويژه بازارکار
در عين حال اندازه گيري فرار مالياتي در کشورهاي در حال توسعه و ايران با مشکلات زيادي مواجه است. اهم موانع اندازه گيري و برآورد دقيق فرار مالياتي را مي توان به ترتيب زير طبقه بندي کرد :
ناتواني در استفاده از روش هاي مستقيم اندازه گيري
نبود تحقيق جامع دربار? ميزان فرار مالياتي در هر يک از شاخه هاي مشمول ماليات
تفاوت تعاريف بين المللي ماليات با تعاريف مورد استفاده در ايران به نحوي که درآمد هاي تأمين اجتماعي که در ايران جزء درآمدهاي مالياتي محاسبه نمي شود در بسياري از کشورها بخش عمده اي از درآمدهاي مالياتي دولت ها را تشکيل مي دهد.
تطبيق نداشتن آمارهاي مراکز مختلف آمارگيري
محرمانه بودن اطلاعات مربوط.
زمينه هاي اجتماعي فرار مالياتي
هنجار اجتماعي، بازخورد رفتاري است که مورد قضاوت ديگران قرار مي گيرد و استمرار آن رفتار مبتني بر مقبوليت اجتماعي آن است. مطالعات انجام شده در فيليپين و ايتاليا نشان داده هنگامي که پرداخت ماليات توجيه نداشته باشد فرار مالياتي عمومي تر مي شود و مانند يک هنجار اجتماعي فراگير در مناسبات نهادهاي رسمي و غيررسمي جامعه جايگزين تمکين مالياتي مي شود.
عوامل مؤثر بر فرار مالياتي
اندروني و ديگران معتقدند به دلايل ريادي فرار مالياتي افراد، ناشي از هنجارها و واکنش هاي اجتماعي است. براي مثال اولاً، بر نقش گناه و احساس شرم در تمکين فرار مالياتي تأکيد مي کنند. يا معتقدند که يک فرد مي تواند يک بازپرداخت ذهني را براي خود طراحي کند که از الگوي استاندار رفتاري مربوط به گروه خودش (تأثير هم نوايي اجتماعي) مشتق شده است.
ثانياً، در اثر تعامل با همنوع خود، مؤدي مالياتي احساس مي کند که کمتر اعلام کردن درآمد، راه کم هزينه تري است. به نحوي که ريسک به دام افتادن را کاهش داده يا جرائم حاصل از محاسبه مالياتي (تأثير يادگيري اجتماعي) را کاهش مي دهد.
ثالثاً، استنباط هر فرد در عادلانه بودن ميزان ماليات مشمول به آن تأثير زيادي بر تصميم فرار مالياتي آن فرد دارد، چون افرادي که احساس مي کنند در نظام مالياتي نسبت به آنها بي عدالتي صورت گرفته بيشتر تمايل به فرار از ماليات (تأثير عدالت) دارند تا بدين وسيله حق از دست رفته خود را بازپس گيرند.