تأثیر چارچوب مفهومی بر عملیات حسابداری چیست؟
بيانيههاي مفهومي بهطور مستقيم بر عمليات حسابداري تأثير ندارند و موجب تغيير در اصول پذيرفتهشده حسابداري و يا اصلاح، تعديل يا تفسير روشهاي حسابداري موجود يا استانداردهاي افشاي اطلاعات نميشوند. همچنين اين بيانيهها تغيير در روشهاي حسابداري يا افشاي اطلاعاتي متضاد با اين مفاهيم را ضروري نميسازد. بنابراين، چارچوب مفهومي از طريق تأثير بر تدوين استانداردهاي حسابداري جديد بر عمليات حسابداري تأثير ميگذارد.
چرا چارچوب مفهومي لازم است و چه کسي از آن منتفع ميشود؟
استفادهکننده اصلي چارچوب مفهومي، هيئت استانداردهاي حسابداري مالي است زيرا چارچوب مفهومي، مباني تدوين استانداردها و نيز مفاهيم مورد نياز براي حل مسائل حسابداري و گزارشگري را در اختيار هيئت ميگذارد. اعضاي هيئت از اين مفاهيم براي تجزيه و تحليل درست موضوعات و همچنين ارائه توصيههاي خود بهره ميبرند. به اين ترتيب، اين مفاهيم اساس مباحث هيئت را در موضوعات مطرح شده تشکيل ميدهند و اعضاي هيئت را در تصميمگيري در مورد استانداردهاي خاص ياري ميکنند. در حقيقت، بحث درباره مفاهيم است که مباني تهيه و تدوين استانداردها را فراهم ميکند و در نهايت، نتيجهگيري در مورد هر استاندارد بر اساس چارچوب مفهومي صورت ميگيرد.
چارچوب مفهومي، پايهاي براي استدلال منطقي جهت انتخاب رويکردهاي مختلف در تدوين استانداردهاست و اگر چه تمام پاسخهاي لازم را ارائه نميدهد اما در محدوده انتخابهايي که بايد صورت گيرد، با حذف موضوعاتي که با آنها تضاد دارد، محدودههاي انتخاب را تنگتر و مشخصتر ميکند. چارچوب مفهومي موجب افزايش کارايي فرايند تدوين استانداردها نيز ميشود زيرا با وجود آن، از بحث و مجادله مجدد در مورد موضوعات اساسي مانند <تعريف دارايي> در زمانهاي متوالي خودداري ميشود. بهعلاوه چارچوب مفهومي در افزايش کارايي برقراري ارتباط دروني و بيروني نيز نقش دارد و با فراهم کردن مجموعهاي از اصطلاحات و چارچوبي براي ارجاع در مباحث مختلف، تسهيلات زيادي را براي بحث و بررسي موضوعات تخصصي توسط اعضاي هيئت فراهم مينمايد. در نتيجه، ارتباطات بين اعضاي هيئت و حاميان آن، بهخصوص افراديکه مذاکرات و پيشنهادهاي طرحهاي اوليه را بررسي ميکنند با سهولت بيشتري برقرار ميشود. چارچوب مفهومي همچنين سبب کاهش فشارهاي سياسي در ارائه قضاوتهاي حسابداري ميگردد.
چارچوب مفهومي راهنمايي براي تدوين استانداردهاي حسابداري است و زمينه را براي تهيه و ارائه اطلاعات مالي و غيرمالي مربوط و در دسترس بهطور بيطرفانه و بدون جانبداري فراهم ميکند. اطلاعات بيطرفانه، اطلاعات مفيدي براي استفادهکنندگان اطلاعات در مورد سرمايهگذاري و تصميمگيريهاي اعتباري گرد ميآورد و به اين ترتيب، زمينه را براي ارتقاي منافع عمومي از طريق تخصيص بهينه منابع فراهم ميسازد. چارچوب مفهومي، در ارتقاي کارايي بازار سرمايه و بازارهاي ديگر نقش موثري دارد.
مراجع تدوين استانداردها براي کاهش اثر سليقههاي فردي در تصميمهاي استانداردگذاري از چارچوبهاي مفهومي توافقي استفاده ميکنند. نبود اين چارچوبهاي مفهومي توافقي ممکن است اين مشکل را بهوجود آورد که فرايند تدوين استانداردها بر مباني کاملاً متفاوتي از آنچه لزوماً بر آن استوار است بنا شده و تصميمگيري در آن صرفاً براساس نظرات و سليقههاي فردي اعضاي هيئت صورت گيرد. در اين مورد، چارلز تي هورنگرن(Charles T. Horngren) از استادان معروف حسابداري که داراي سابقه عضويت در هيئت اصول حسابداري، شوراي عالي مشورتي استانداردهاي حسابداري مالي و هيئت امناي بنياد حسابداري مالي است ميگويد: ?بهدليل اينکه حرفه حسابداري کاملاً منسجم نشده است، هر کدام از ما دست به تدوين چارچوب مفهومي خاصي زدهايم. در اين ميان، برخي از اين چارچوبها بهنحو مطلوبي تعريفشده و منسجم و برخي ديگر، مبهم و ضعيف ارائه شدهاند?.
او اضافه ميکند که: ?در هر برهه از زمان، بيشتر ما از شنيدن اينکه افرادي براي رسيدن به نتايج موردنظر خود از زنجيره پيچيدهاي از دلايل سست بهره ميگيرند احساس ناراحتي ميکنيم. در حاليکه، شايد بعضي اوقات، صداي انديشه خودمان باشد که به گوشمان ميرسد. تجربه من بهعنوان عضو هيئت اصول حسابداري، به من درسهاي زيادي آموخته است. يک درس مهم آن است که بيشتر ما تمايلي طبيعي و زائدالوصف براي فراوري دلايل درباره نتايج قبلي خودمان داريم که بدون تغيير باقي بماند?.
در محيطي که در آن استانداردگذاري براساس چارچوبهاي مفهومي شخصي افراد استانداردگذار صورت ميگيرد، توافق روي موضوعات فقط زماني صورت ميگيرد که تعداد کافي از چارچوبهاي مفهومي با هم انطباق داشته باشند. بههرحال، اين توافق نيز موقت است چون اعضاي هيئت نيز به مرور تغيير ميکنند و مجموعههاي چارچوبهاي مفهومي افراد پيوسته در حال تغيير است. بنابراين اعضاي يک هيئت تدوين استانداردها در مورد موضوعي مشابه يا حتي يکسان ممکن است به نتايج کاملاً متفاوتي از آنچه قبلاً رسيدهاند دست يابند. زيرا هر گروه از استانداردها ممکن است با ساير استانداردها يکسان نبوده و تصميمهاي گذشته، گوياي تصميمهاي آينده نباشد. به بيان ديگر، فرايند استانداردگذاري بهصورت فرايندي کم و بيش لحظهاي در ميآيد. بهعلاوه بدون يک چارچوب مفهومي، انجام بحثهاي منطقي ميسر نيست زيرا در اينصورت، براي موضعگيري در مورد برخورد حسابداري مناسب با يک معامله خاص، تعاريف لازم در اختيار قرار ندارند. اين برخورد حسابداري مناسب از ديدگاه ديگران بهنسبت مطابقت آنها با مصوبات کميته رويههاي حسابداري انجمن حسابداران رسمي امريکا و نيز مصوبات هيئت اصول حسابداري بستگي دارد.
آموزشگاه حسابداري