با اندیشمندان حسابداری آشنا شویم
به نظر بسياري از منتقدان، چارچوب نظري هيئت ياد شده مدرکي کامل محسوب نميشود، اما چنانچه اين مدرک از ديدگاه تکامل تدريجي مورد توجه قرار گيرد، امکان بهبود آن وجود دارد. باوجود انتقادات به عمل آمده، چارچوب نظري، کمک بزرگي به تدوين استانداردهاي حسابداري در راستاي دستيابي به ثبات رويه و قابليت مقايسه در گزارشگري مالي کرده است. چند کشور ديگر علاوه بر ايالات متحد امريکا شامل کانادا، استراليا،زلاندنو و اين اواخر (1999) انگلستان و همچنين کميته استانداردهاي بينالمللي حسابداري نيز نسبت به تدوين چارچوب نظري حسابداري اقدام کردهاند و اين کوششها نشان ميدهدکه عليرغم تمامي مشکلات، فکر داشتن چارچوب نظري منطقي و قابل توجيه است.
انگيزه اصلي هيئت استانداردهاي حسابداري مالي در تدوين چارچوب نظري حاصل مشکلاتي بود که هيئت اصول حسابداري تجربه کرد (در واقع اين هيئت قبل از شکلگيري هيئت استانداردهاي حسابداري مالي متصدي تعريف چارچوب نظري بود) گزارش کميته تخصصي انجمن حسابداران رسمي امريکا (AICPA) در1958 که منجر به شکلگيري هيئت اصول حسابداري در سال 1959 گرديد، اين هيئت را ملزم کرده بود که کار بر روي مفاهيم اساسي و اصول فراگير را در اولويت قرار دهد. در پاسخ به اين نياز، هيئت دو مطالعه تحقيقاتي حسابداري انجام داد، يکي بر روي مفروضات بنيادي و ديگري برروي اصول حسابداري. پس از انجام تحقيقات و تهيه گزارش، هيئت به اين نتيجه رسيد که مفروضات بنيادي و اصول پيشنهادي با اصول عمومي پذيرفتهشده در حسابداري تفاوت فاحش دارد و به همين علت در آن زمان پذيرش عامه نيافت. به دنبال اين گزارش هيئت اصول حسابداري در سال 1970 مطالعه تحقيقاتي شماره 4 را با عنوان «مفاهيم بنيادي و اصول حسابداري صورتهاي مالي واحدهاي انتفاعي» منتشر کرد. ولي خود هيئت دوباره اعتراف کرد که اين گزارش در درجه اول توصيفي است نه تجويزي و تمرکز اصلي آن به آنچه حسابداران آن زمان انجام ميدادند بوده است نه آنچه بايد باشد. در نتيجه از آنجا که طبق اعلام خود هيئت، اصول بيانيه شماره 4 گذشتهنگر بود، نتوانست راهنماي محکمي براي استانداردگذاري به حساب آيد. بهطور خلاصه ميتوان گفت تا اين زمان نظريهپردازان کوشش کردهاند که با استدلال، اصول و روشهاي حسابداري را استنتاج و گزارش کنند و انتقادات بيشتر در اين زمينه بود که در تحقيقات و استدلالهاي ذهني به استفادهکنندگان از اطلاعات حسابداري توجه نشده و به گونهاي برخورد شده است که گزارش اطلاعات حسابداري به خودي خود هدف است در حالي که اطلاعات حسابداري وسيله اي است براي رسيدن به هدف. هدف اصلي اين است که استفادهکنندگان بتوانند به نحو مقتضي از اطلاعات حسابداري استفاده کنند. بيانيه شماره 4 هيئت اصول حسابداري در واقع پاسخ به اين انتقادات بود و حلقه اتصال ميان تحقيقات و مطالعات انجام شده بر مبناي روش قياسي (رويکرد مفروضات بنيادي-اصول) و رويکرد دوم (هدفها-استانداردها) که در آن سعي ميشود از طريق تعيين هدفها، اصول و استانداردهاي حسابداري تبيين شود.
انجمن حسابداران رسمي امريکا در سال 1971 بهدنبال انتقادات وارده بر گزارشهاي هيئت اصول حسابداري دو گروه مطالعاتي شکل داد: يکي به رياست فرانسيس ام ويت (Francis M.Wheat) و ديگري به رياست رابرت ام تروبلاد (Robert M.Trueblood). رسالت اين دو گروه بهبود فرايند استانداردگذاري و تعريف اهداف صورتهاي مالي بود. گزارش کميته اول منجر به تاسيس هيئت استانداردهاي حسابداري مالي و انحلال هيئت اصول حسابداري در 1973 گرديد و گزارش کميته دوم به تدوين چارچوب نظري توسط هيئت انجاميد.
در واقع گزارش کميته تروبلاد در 1973 تلاش کرد که هدفهاي گزارشگري مالي از ديدگاه استفادهکنندگان از اطلاعات حسابداري را تبيين و به طور آشکار بيان کند. اين گزارش گام با اهميتي در راستاي تدوين چارچوب نظري بهشمار ميآيد.
کميته ويت نيز با رسالت بهبود فرايند وضع استانداردهاي حسابداري مالي به بررسي فرايند استانداردگذاري پرداخت و طرح ضرورت تشکيل يک مرجع تمام وقت نوين براي تدوين استانداردهاي حسابداري را پيشنهاد کرد و با پذيرش اين پيشنهاد بستر مناسب براي انحلال هيئت اصول حسابداري و شکلگيري هيئت استانداردهاي حسابداري مالي فراهم شد، که در واقع منجر به تاسيس اين هيئت گرديد و از آنجا که پيشنويس اصلي اين گزارش را ديويد سالومونز (David Solomons) تهيه کرد، از او به عنوان پدر هيئت ياد شده ياد ميکنند. تاسيس اين هيئت در 1973 و گزارش تروبلاد در همان سال منجر به انتشار بيانيه چارچوب نظري توسط هيئت شد. تدوين چارچوب نظري از سال 1978 شروع شد و شامل هفت بيانيه است که آخرين بيانيه در سال 2000 ميلادي انتشار يافته است.
با توجه به اهميتي که ديويد سالومونز در تاسيس هيئت استانداردهاي حسابداري مالي وتهيه چارچوب نظري آن داشته است
آموزشگاه حسابداري