رابطه فرهنگ و حسابداری

بيشتر تحقيقاتي که تا قبل از سال 1970 ميلا‌دي براي شناخت رفتار انسانها صورت گرفته تحت تاثير شديد تعصبات نژادپرستانه بوده است (1980.(Trindis, اما از دهه 1980 به بعد محققان با هدف بررسي جهانشمول بودن تئوريهاي روانشناختي در اروپا و امريکا، تمايل زيادي به انجام تحقيقات بين فرهنگي پيدا کردند (1975.(Berry, نتايج مطالعات اين محققان حاکي از آن بود که تمام عناصر کليدي تئوريهاي روانشناختي (نظير تئوري انگيزش) جهانشمول نيست. اين امر محققان را برآن داشت که تحقيقاتي انجام دهند تا مشخص سازند چه جنبه‌هايي از مسائل روانشناختي در جهان، در يک حوزه فرهنگي خاص معتبرند. سرانجام پرفسورهوفستدHofsted, )
(1983ِ 1980 در تحقيقي گسترده از کارکنان شرکت چندمليتي آي‌بي‌ام(IBM) مستقر در 53 کشور جهان و تحليل آماري نتايج اين تحقيق، تئوري مشهور خود را درباره ابعاد فرهنگي ارائه داد. اين تئوري در زمينه‌هاي مختلف از جمله روانشناسي، تئوري سازمان، و اخيراً نيز در تحقيقات حسابداري کاربرد فراگير داشته است. در اين مقاله پس از تعريف فرهنگ، ابعاد فرهنگي از ديدگاه هوفستد، ترنر و ترامپنرز (1993) مطرح و مقايسه مي‌شود. سپس روابط تئوريک بين ارزشهاي فرهنگي و ارزشهاي حسابداري مطرح شده درمدل‌گري (1988) و آزمونهاي تجربي مدل وي ارائه خواهد شد.
تعريف فرهنگ‌
هر چند به‌نظر مي‌رسد که همه برداشت يکساني از معني فرهنگ دارند و درباره فرهنگ مفاهيمي نظير عقايد، ارزشها و باورها به ذهن خطور مي‌کند. اما، معني فرهنگ چيست؟
در علم مردم‌شناسي تعريفهاي بسياري از فرهنگ بيان شده است. اسميرسيچ (1983(Smircich,، ديدگاهها و تعريفهاي مختلف در مورد فرهنگ را در پنج شکل زير خلا‌صه کرده است:
1- فرهنگ وسيله‌اي براي براورده ساختن هر چه بهتر نيازهاي حياتي و رواني بشر است.
2- فرهنگ به مثابه مکانيسم توافقي کنترل‌کننده‌اي است که هر يک از افراد جامعه را به‌ساختارهاي اجتماعي پيوند مي‌دهد.
3- فرهنگ، سيستمي از ادراکات مشترک است.
4- فرهنگ، سيستمي از نمادها و مفاهيم مشترک است.
5- فƒرهنگ، تجسمي از زيرساخت (ضمير) ناخودآگاه تفکر انسانهاست.
گرچه اين تعريفها براساس ديدگاههاي متفاوتي بيان شده‌اند، اما در آنها تفکرات بشر به عنوان جزئي موثر در شکلگيري فرهنگ جامعه مورد توجه قرار گرفته است. اين نکته در تعريفي که پروفسور هوفستد (1991(Hofsted, از فرهنگ ارائه داده نيز کاملا‌ً آشکار است. ا و معتقد است فرهنگ، برنامه‌ريزي جمعي است که اعضاي يک گروه را از ديگر گروهها متمايز مي‌کند. ويولت (1993(Violet, با بررسي منابع مردم‌شناسي، فرهنگ را اين‌گونه تعريف کرده است: "فرهنگ سيستمي يکپارچه ازالگوهاي رفتاري آموخته شده است که ويژگي خاص اعضاي هر جامعه را تشکيل مي‌دهد و خاستگاه آن فيزيولوژيکي يا ارثي نيست. بنابراين، فرهنگ رفتاري اکتسابي و محصول طبيعي‌فعاليتهاي بشراست." ترايس‌وبيرTrice ِ Beyer,)
(1993 نيز فرهنگ را سيستمي از عقايد مشترک تعريف کرده‌اند. بنابراين، سيستمهاي ارزشي مشترک در يک جامعه باعث شکلگيري فرهنگ در آن جامعه مي‌شود. منظور از <ارزش>، رجحان يک حالت يا وضعيت رفتاري خاص از سوي اکثريت مردم است (هوفستد 1991، ص8). وقتي يک‌سري از ارزشها از سوي افراد جامعه پذيرفته مي‌شود، اين ارزشها به هنجارهاي اجتماعي تبديل مي‌شود و از آن پس انتظار مي‌رود جامعه (اعم از افراد و سازمانها) هماهنگ با اين هنجارها عمل کند. آموزشگاه حسابداري