آموزشگاه حسابداري- در حسابداري نوين هزينه ، درك ازثبت هزينه هاي تاريخي با توزيع هزينه هاي ثابت شركت در يك دوره زماني نسبت به اقلام توليد شده محصول درطول همان دوره زماني و ثبت نتيجه به عنوان هزينه كل محصول توليد شده پذيرفته ميشود.
اين عامل هزينه كل كه فروش محصولات در اين دوره زماني محقق نمي سازد در فرآيند توليد محصول ايجاد مي شود و با استفاده از تعدادي شيوه هاي پيچيده حسابداري در فهرست موجودي كه هماهنگ با مباني اصلي GAAP مي باشد ثبت شود.
(عموماً ازاصول اصلي مورد تأييد حسابداري مي باشد). اين نوع حسابداري (حسابداري هزينه متعارف)مديران را قادر مي سازد تا از هزينه هاي ثابت چشم پوشي كنند و به نتايج هر دوره زماني مرتبط با هزينه متعارف براي هر محصول مشخص توجه كنند.
براي مثال :اگر شركت توليد واگن هاي ريلي به طور معمول 40 واگن در هر ماه توليد كند و هزينه هاي ثابت آن هنوز1000 دلار در هر ماه باشد سپس ما مي توانيم متذكر شويم كه هر واگن مشتمل بر يك هزينه جاري (ثابت)25 دلاري مي شود 25دلار=(4واگن/1000دلار)
علاوه براين هزينه ها ، هزينه هاي متغير 300 دلاري براي هر واگن يك هزينه كلي بالغ بر 325 دلار براي هر واگن بوجود مي آورد.
اين شيوه حسابداري تمايل دارد تا در هزينه هاي منتج واحد اختلافي ناچيزايجاد كند ، اما در صنايعي كه به امر توليد انبوه محصول اشتغال دارند فقط يك خط توليد وجود دارد و در آنجا هزينه هاي ثابت ..... اختلاف در هزينه هاي بسيارناچيز است. براي مثال اگر شركت توليد واگن هاي ريلي 1000 واگن در هر ماه بسازد سپس هزينه واحد براي هر واگن بالغ بر 310 دلار شود {300دلار+(100واگن/1000دلار)}
اگر ماه بعد شركت 50 واگن ساده بسازد سپس هزينه واحد براي هر واگن 320 دلار باشد {(50واگن / 1000دلار)+300دلار} در نتيجه يك تفاوت نسبتاً جزئي در هزينه هاي شركت توليد واگن هاي ريلي ايجاد مي شود.
بخشي از حسابداري هزينه متعارف يك آناليزواريانسي مي باشد كه به تجزيه و بررسي تغيير جزئي ما بين هزينه واقعي و هزينه هاي متعارف در درون مولفه هاي موثر مختلف مي پردازد(تغييردر حجم كاره تغييردر هزينه مواد ، تغييردر هزينه كار وغيره)بنابراين مديران مي توانند درك كنند كه چرا هزينه ها با آنچه كه آنها طراحي كرده اند تفاوت دارد و اقدام مناسب را براي تصحيح و ضعيت ارائه مي دهند.