رابطه سازمانی مدیران و حسابرسی داخلی
آموزشگاه حسابداري- جايگاه حسابرسي داخلي بايد به گونهاي باشد که بتواند بطور اثر بخش عمل کند. از اين رو، پشتيباني مديريت سازمان از حسابرسي داخلي، يک ضرورت است. حسابرسي داخلي بايد با مشورت با مديريت، ضرورتها و اولويتهاي کار خود را تعيين کند. بنابراين، رييس حسابرسي داخلي بايد آزادانه به مديران ارشد، دسترسي داشته باشد و به آنها گزارش کند. نتايج يک تحقيق نشان ميدهد که عملکرد حسابرسي داخلي بيشتر به جايگاه مستقل آن بستگي دارد و حسابرسي داخلي با جايگاه سازماني مناسب و مستقل از واحدهاي مورد حسابرسي از لحاظ ويژگي استقلال همانند حسابرسي داخليِ برون سپار شده است. با تامين جايگاه مناسب حسابرسي داخلي در ساختار سازماني، ميتوان نسبت به استقلال واحد حسابرسي داخلي اطمينان لازم را به دست آورد. موقعيت سازماني حسابرسي داخلي به توانايي و اثر بخشي آن بستگي دارد. در بيشتر سازمانها وظايف حسابرسي داخلي در بخش مالي و زير نظر مدير اجرايي است. اين موقعيت تا حدي قابل قبول و رضايت بخش است ، زيرا حسابرسي داخلي بايد به کسي گزارش دهد که کل بخش عملياتي را بررسي مي کند.
داشتن استقلال سازماني کافي و بي طرفي باعث مي شود که خدمات حسابرسي داخلي به بهترين شکل ارائه شود هر چند برخي معتقدند که بيطرفي در عمل يک افسانه است و دستيابي به يک بيطرفي واقعي به دليل ويژگيهاي اقتصادي و فشارهاي موجود دستنيافتني است. ولي موضوع اينجاست که بايد سعي شود تا در بهترين موقعيت ممکن قرار گرفت.
از آنجايي که دامنة اثر بخشي فعاليتهاي حسابرس داخلي به ميزان پذيرفتگي مافوقش بستگي دارد، موقعيت سازماني نسبتاً بالا و حمايت بي چون و چراي مديريت مافوق براي حسابرسي داخلي لازم و ضروري است. حسابرسان داخلي بايد موقعيتي هم تراز با مديران اجرايي داشته باشند و جزو کارکنان آنها نباشند. همچنين بايد توجه داشت که اگر حسابرسان داخلي توانستند وظايف خود را به طور مؤثري انجام دهند به دليل حمايت مديريت است زيرا که آنها داراي هدف مشترکي هستند. اما داشتن موقعيت انحصاري، ممتاز و نسبتاً بالا در نمودار سازماني به طور خودکار، مسائل را به طرز اثربخشي حل نميکند. معمولاً حسابرس داخلي به حمايت مدير عامل نياز دارد. در سازمانهاي پيشرو معمولاً يک مدير اجرايي قوي حامي نيروهايش است و آنها را هدايت ميکند. در گام نخست حسابرس به حمايت او نياز دارد. در نقطة مقابل نيز مدير مي تواند منافع قابل توجهي را از خدمات حسابرسي انتظار داشته باشد. مديران معمولاً يک زمينة تخصصي دارند. شايسته است حسابرس داخلي فعاليت خود را در زمينه اي شروع کند که مدير با آن آشنا باشد و اين بهترين فرصتي است که ميتواند توانايي خود را نشان دهد.
در مرحله اجرا نيز رئيس واحد حسابرسي داخلي بايد طرح حسابرسي داخلي را با مشورت و نظر مديريت ارشد سازمان تهيه کند. حسابرس داخلي بايد زمان بندي اجراي حسابرسي داخلي را با هماهنگي و مشورت مديريت واحدهاي مورد رسيدگي، تنظيم کند, مگر در موارد نادري که رسيدگي بدون اعلام قبلي , از ضروريات حسابرسي است . مشورت با مديريت سازمان مي تواند زمينه هايي را براي حسابرسان داخلي روشن کند که مورد توجه خاص مديريت است. يافته هاي حسابرسي داخلي بايد محرمانه تلقي و تنها با مديراني در ميان گذاشته شود که مسئول مستقيم واحد مورد رسيدگي هستند، مگر اينکه آنان، با مطرح کردن گسترده تر موضوع, به روشني موافقت کرده باشند. همچنين گزارش حسابرس بايد پس از مذاکره با مديريت تهيه شود . اين گونه مذاکرات براي برقراري رابطه خوب و صميمانه بين حسابرس داخلي و مديريت، ضروري است .
حسابرسي داخلي يکي از ارکان سازمانهاي امروزي است که شناخت متقابل کارکردها و نيازهاي کارکنان حسابرسي داخلي و مديران سطوح سازمان را در رسيدن به اهدافش ياري مي کند.